علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما

با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا

ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت

بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد فیلم مزار شریف» ثبت شده است

یادداشتی بر فیلم "مزار شریف"

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ

مزار شریف فیلمی از عبدالحسین برزیده محصول ۱۳۹۳ است که به حادثه ی کشتار خبرنگار و دیپلمات های ایرانی کنسولگری ایران در مزار شریف به دست نیروهای طالبان می پردازد. فیلم درباره ی یکی از دیپلمات های ایرانی است که از این کشتار جان سالم به در می برد و با کمک دوستانی از افغانستان خود را به مرز می رساند و با داستان هایی که فیلم روایت می کند به ایران می گریزد.

فیلم بر پایه ی روایت های شاهسوند ، دیپلمات ایرانی شاغل در کنسولگری ایران استوار است و به صورت فلاش بک، از وقتی آغاز می شود که مسعود رایگان (نماینده شورای عالی امنیت ملی) برای بازجویی از او و کسب اطلاع به نقطه صفر مرزی می آید و همزمان نیروهای نظامی ایرانی خود را برای حمله به افغانستان آماده می کنند. شاهسوند (حسین یاری) از آنچه پیش آمده می گوید و این که نظر راهبردی اش این است که ایران نباید به افغانستان حمله کند...

فیلم یک شعار دارد که از زبان مهتاب کرامتی (زنی که شاهسوندی را از مخمصه نجات می دهد و او را به مرز می رساند) عنوان می شود : "هیچ جنگی به سود هیچ مردمی نیست" که البته شعار بی ربطی است! برای این که بفهمیم چرا فیلمساز حس کرده این جمله می تواند شاه بیت فیلمش باشد باید نگاه او به اصل واقعه را بررسی کرد.

برزیده ، طالبان را برابر با دولت اصلی افغانستان می داند، فقط جایی در بین ناله های نیایش گونه ی مهتاب کرامتی که می گوید خدایا مهربانی را به این مردمان بازگردان اشاره می کند که اینان مزدوران آمریکا و انگلیس اند که البته آنقدر نچسب و بی ربط به سایر ناله های زن داستان است که تاثیرگذاری خاصی ندارد. برزیده جایی در اوج داستان ، گل حرفش را بیان می کند ، این که طالبان افغان ، دیپلمات های ایرانی را نکشته اند و این کار سپاه صحابه پاکستان است و این اقدام جهت منحرف کردن ایران برای حمله به افغانستان است و...

البته که مشخص است ، این حمله به دست سپاه صحابه ی پاکستان صورت گرفته است ، اما باید دید فیلمساز چه هدفی را از تطهیر طالبان و بیان این که این کار به دست طالبان نبوده و بنابراین نباید مورد حمله و پیگرد از سوی ایران قرار گیرند دنبال می کرده است؟ مگر نه این که طالبان ، سپاه صحابه و ارتش پاکستان دست در دست هم در سال های گذشته افغانستان را تصاحب کرده بودند؟

فیلم سوال هایی مطرح می کند که بی جواب می ماند یا حتی سرنخی هم به ما نمی دهد ، این که چرا پاکستان می خواست ایران را گول بزند و دچار جنگی با طالبان نماید؟ یا این که آن زن که شاهسوند را از آن مخمصه نجات داد از کجا از آرایش نظامی ایران این چنین باخبر بود که با تمام وجود شاهسوند را به مقابله با جنگ احتمالی فرا می خواند؟ 

به هر صورت ذات پرداختن به این موضوعات ، تاریخ معاصر ایران، بسیار ارزشمند است و آنچه ضروری به نظر می رسد پرداختن به ساخت این چنین فیلم هایی و حمایت از ساختشان است ، کما این که در سینمای جهان هم توجّه ویژه ای به این موضوع می شود.