علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما

با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا

ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت

بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینما ی ایران» ثبت شده است

در مدت معلوم ، وقاحت ، وقاحت ، وقاحت!

پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ب.ظ

سینمای عامه پسند ، فیلم فارسی یا هرچه اسمش را بگذاریم سابقه ای حدودا ۷۵ ساله در ایران دارد، اولین فیلم فارسی که ساخته اردشیرِ ایرانیِ هندی است با نام دختر لر به داستانی عامیانه و مردم پسند می پردازد که دختری مورد راهزنی قرار می گیرد و به رقاصی گرفته می شود و یکی عاشقش و باقی داستان. این روند تا دهه های ۴۰ و ۵۰ با ساخت آثاری مثل "گنج قارون" ادامه پیدا کرد و در این دهه ها به اوج خود رسید ، تا این که ظهور سینمای اجتماعی با فیلم های شاخصی مانند گاو و قیصر ، سلطه ی فیلم فارسی و فیلم های "گنج قارونی" را به مخاطره کشاند.

اما باید بدانیم ، سینمای عامه پسند و فیلم فارسی ، استقلال و حیات خود را تا انقلاب اسلامی کماکان ادامه داد و به واقع سینمای اجتماعیِ جشنواره پسندِ ایران نیز نتوانست در عمل ، جریان سینما ی ایران را عوض و طیف مقابل را از صحنه خارج کند، شاید به این دلیل که طرفداران فیلم فارسی بسیار بر این اعتقاد داشتند که "موسی به دین خود عیسی به دین خود!" ، معتقد بودند سینمای اجتماعی که دغدغه اش داستان پردازی و همراه کردن مخاطب در پیچ و خم داستان هایی نقادانه نسبت به اجتماع است به ما که هدفمان "عشق و حالِ" مخاطب است و صرفا سرگرم کردنش کاری ندارد.

اما با انقلاب ، که منجر به حذف آن دسته فیلم از سینمای جاری کشور شد ، هنوز هم بودند فیلم هایی که داستان هایی عاشقانه در همان بستر های قدیمی روایت می کردند و بدون ادعا با آن تیزرهای بانمک عشقی شان ، با تمِ اصلی خیانت بینندگان را پای گیشه می کشاندند.


مشکلِ " در مدت معلوم" ساده است. کارگردان همان فیلم فارسی سازی است که فضا را محیا برای گفتن حرف هایی دیده که می تواند جذاب باشد (که البته نیست!)  و فیلمی چند برابر مبتذل تر از ممل آمریکایی ، گنج قارون و سایر اسلافش ساخته است.

فیلم با این که جواد عزتی را که جوانکی دیپلمه ی خل وضع است که ادعا می کند راه حلی برای بی بند و باری های اجتماع دارد (که همان صیغه است) ، مسخره می کند ، ولی خود فیلم نیز همان جواد عزتی است وقیح تر که به خود حق می دهد به راحتی به نیمی از جامعه توهین کند ، (جوانک سیبیلوی ظاهرا مدرن که جلوی ویترین لباس فروشی زنانه ، با اشتیاق فراوان مانکن را دید می زند ...)

آنچه باید برایش حسرت خورد ، بی معنایی این فیلم نیست. کما این که بسیار بوده اند فیلم های بی ادعایی که از اول با ما رو راست بوده اند که در فیلم ما "حرف حسابی" ای پیدا نمی شود و بی خود راه را اشتباهی نروید ، آنچه باید برایش حسرت خورد فیلمِ مبتذلٍ پر مدعایی است که وقیحانه ادعا می کند پیغمبر زمانه و سخنگوی نسل جوانی است که از زور فشارِ شهوت روبروی ویترین مغازه لباس زنانه می ایستد و آب دهانش فرو می ریزد. 

باید تبریک گفت به آقای وحید امیرخانی که با شجاعت و جسارت مثال زدنی رو به روی مخاطب می ایستد و این چنان بی پروا به او بد و بیراه میگوید.

دست مریزاد!