علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما

با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا

ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت

بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

یادداشتی بر "نفس"

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ق.ظ

نفس ، آخرین اثر نرگس آبیار بر اساس رمانی از خود او به همین نام ساخته شده است. فیلم با زندگی دخترکی ۶ ساله همراه می شود که در سال ۵۶ با پدر ، (نا) مادربزرگ و خواهر و برادرانش ، وسط دشتی نزدیک کرج زندگی می کنند. زندگی آنها آکنده از شیطنت های بچه گانه و اتفاقات معمولِ یک کودک دهه پنجاهی است. فیلم با زندگی این خانواده دوست داشتنی همراه می شود. نقش آفرینی بی نقس مهران احمدی و پانته آ پناهی ها به تشکیل خانواده ای باور پذیر ، شیرین و مهیج کمک شایانی کرده است.

زمان پیش می رود و انقلاب اسلامی فرا می رسد ، دختر چند سالی بزرگ تر شده و اکنون با مسائلی تغییر یافته مواجه می شود ، مثل خانه ی جدید ، زندگی جدید و ظاهری جدید مواجه می شود اما باز این خلاقیت و عالمِ خیال اوست که دوست صمیمی اش است و با آن به دنیای پر قصه ی خود می غلتد.

نرگسِ آبیار جایی گفته بود فیلم ساز زندگی های شیک و اتو کشیده و تر و تمیز نیست ، فیلم هایی که همه در آن صاف و مرتب دیالوگ هایشان را می گویند و می روند . آبیار به خوبی در بطن زندگی کسانی می رود که شنیدن داستان آنها جذاب ، دوست داشتنی و آکنده از احساس است. از مادر شهیدِ متفاوت او در شیار ۱۴۲ تا بهارِ نفس.

تک تک اجزای این فیلم متعلق به این خاک است ، کجا و در کدام فیلم است که انقلاب اسلامی انقدر درست روایت شده باشد؟ کِی امام خمینی و رابطه اش با مردم این چنین درست در سینمای ما روایت شده است و کدامین فیلم جنگ را این چنین درست بیان کرده است؟

فیلم بسیار شیرین ، جذاب و پر از عشق است ، فیلمی در ستایش کودکی ، خیال و احساس..

نفس فانوسی برای سینمای ایران است ، همه چیز آنجایی است که باید باشد ، از نظر بهترین فیلم امسال.

من تروریست نیستم!

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ
" با همدیگه خوب باشین ، چرا از یکی دیگه فقط به دلیل این که مذهب یا رنگ پوست متفاوتی داره بیزار باشیم؟ خیلی جالبه که مردم تا کجا پیش میرن تا میون خودشون و دشمنانشون تفاوت هایی پیدا بکنن ، در صورتی که حقیقت اینه که همه ی ما آدم ها خیلی اشتراکات با هم داریم. مثلا می دونستید که هم مسلمون ها و هم مسیحی ها به حضرت مسیح اعتقاد دارن؟ می دونستین که ایرانی ها هم مثل آمریکایی ها از پیتزا خوردن لذت می برن؟ اگه می تونستیم جنگی که بر سر اختلاف مذهب، رنگ یا نژادمون هست رو متوقف بکنیم و به این فکر کنیم که دشمنان واقعی ما کیا هستن؟ ... بچه هامون! آخ که کاشکی می شد بتونیم بخوابونیمشون! " 


ماز جبرانی ، وقتی حدودا ۶ ساله بود همراه با خانواده خود از تهران به آمریکا مهاجرت کرده. از بد حادثه دوران کودکی و نوجوانی او همزمان با بحران های بین ایران و آمریکا و بدبینی شدید مردم آمریکا به اهالی ایران و خاورمیانه همراه شده بود. همین بن مایه اصلی کار های ماز بوده است ، وقتی که با کش و قوس های فراوان به شغل مورد علاقه اش یعنی " کمدین بودن " رسیده بود ، حادثه ی ۱۱ سپتامبر آمریکا و جهان را تکان داد.
صرف نظر از منازعات سیاسی ، این حادثه تاثیر عمیقی بر مردم آمریکا داشت ، آنها همراه با جو شدید رسانه ای علیه اهالی خاورمیانه به دنبال مقصر این فجایع می گشتند ، خشونت ها علیه مهاجرین از محصولات ناخوشایند این دوره بوده است. ماز جبرانی در واکنش به این حوادث با راه اندازی تورهای کمدی این قضاوت های نادرست و گاهی ساده لوحانه را با زبان طنز خودش دست انداخت.
کتاب زندگی ماز جبرانی با عنوان " من تروریست نیستم ولی یک بار در تلویزیون نقشش را بازی کردم " به ماجراجویی های او در این تورهای کمدی و همچنین کودکی پر ماجرای او به عنوان یک کودک مهاجر می پردازد. زبان کتاب بسیار روان و نزدیک به گفتارِ شیرین ماز است. 
اکنون که با روی کار آمدن دونالد ترامپ و مشاورین دست راستی اش ، ادبیات سیاسی ایالات متحده پس از ۸ سال دوباره مانند دوره ی "محور شرارت " شده است ، خواندن این کتاب علاوه بر شیرینی و لذت بخش بودن بسیار برای درک شرایط عمومی ایالات متحده مفید است.
کتاب را خانم مرضیه زمانی ترجمه و انتشارات کوله پشتی منتشر کرده است.