علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

نوشته هایی پراکنده درباره چیزهایی که فکر می کنم باید بگویم!

علیرضا

واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما

با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم

چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا

ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم

از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت

بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم

طبقه بندی موضوعی

سلاخ خانه شماره 5

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ق.ظ

سلّاخ خانه شماره پنج درباره "بیلی پیل گریم" است که در زمان چندپاره شده، وقتی به عنوانِ دستیار کشیش به جنگ دوم جهانی رفت و آنجا آنقدر آشفته بود که حتی نتوانست کشیش خود را پیدا کند، آنگاه با آن ظاهرِ آشفته و درهمش تنها ماند با سه تفنگدار؛ و ویلی.. بچه ای که در آخر بچه گی اش است و زیرِ شال گردن گرمش یادش رفته که جنگ چقدر سرد است. سلاخ خانه شماره پنج درباره هولناکی جنگ است...

کتاب آنقدر آشفته است که به خوبی آشفتگیِ فضایش را منتقل می کند، چند پارِگی زمان روایتِ خطی کتاب را از میان برده، کورت ونه گات که خود در جنگ جهانی دوم حضور داشته و بمباران درسدن و اتفاقات قبل و بعد آن را با تمام وجودش لمس کرده، بسیار ظریف به جنگ پرداخته، جنگی ترسناک، سرد و بی رحم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی